دیروز از میم برای مح گفتم و تموم شد. هنوز تشنهشم. دیشب یه عالمه گریه کردم و قرص خوردم و الان که اول صبحه ولوام و منتظرش
نمیدونم شاید بهتر شد گفتم تا باازیش ندم و منصفانه باهاش باشم.
دوسش داشتم. اونم منو و تقریبا بعد میم اولین فرد مهربون به تمام معنی بود.
کاش بزگرده . ولی خیلی لجبازه و کوتاه نمیاد . حق هم داره . اون من رو برای خودش میخواست . بگذریم. اینم یه پایان دیگه بهرحال .
درباره این سایت