روزهای نزدیک یه آدم عاشق مجنونی می شم که دیگه جام تو این بدن نیست. به م پیام دادم، به ح پیام دادم، هی گدایی عشق، هی بیقراری. عدم رضایت هم جزء دیگر ماجراست. مثلا همین که بلد نیستم حالم را توصیف کنم و رد خودم را برساختار کلمات بگذارم. همین چاقی و همان درس نخواندن و و و . کلافگی که دیگر هیچ.
دیگه اینکه تصمیم دارم آدم با دیسیپلین داری بشم. سبک و سیاق خودم رو داشته باشم و بقولی تریپ داشته باشم.
امشب مسواک نزدم، حالم خوش نیست و حال هیچ کاری رو ندارم. تا فردا چگونه پیش رود
درباره این سایت